عقل بالملکهعقل بالملکة، عبارتست از مرتبه تعقل تصورات و تصدیقات بدیهی. [۱]
طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، ص۳۰۶، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، چ شانزدهم.
۱ - تعریفمرحلهای از نفس است که از عقل هیولائی و بالقوه گذشته و از قابلیت و استعداد محض بیرون آمده است و با دریافت معقولات بدیهی در طول زمان و در اثر زیاد شدن تجاربش و وارد شدن محسوسات زیاد در ذهنش، آماده است که معقولات نظری را از راه فکر تحصیل کند. [۲]
شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۹۷، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ هـ. ش، چ هفتم.
۲ - معقولات در عقل بالملکهدر این مرحله، دو گونه معقولات در نفس آدمی پدید میآید. یکی اولیات و دیگری مشهورات. وقتی این دو گونه معقولات حاصل شد او را عقل بالملکة میخوانند که دیگر میتواند چیزهای دیگر را کسب کند و بفهمد. [۳]
بوعلی سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علایی، ص۱۰۹، بخش طبیعیات، تهران، نشر دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۳ش، چ دوم.
دسته اول از این معقولات شامل بدیهات اولیه تصوری و تصدیقی میشود. بدیهی اولی تصوری مثل مفهوم هستی و نیستی و بدیهی اولی تصدیقی مثل تصدیق به اینکه محال است یک شیء در آن واحد، هم باشد و هم نباشد. [۴]
مطهری، مرتضی، شرح الهیات شفا، ج۲، ص۳۴۲_ ۳۴۳، تهران، نشر حکمت، ۱۳۷۰ش، چ اول.
تسمیه این جنبه از نفس به عقل بالملکة یا بدین خاطر است که عقل بالملکه نسبت به مرتبه عقل هیولائی، ملکه میباشد و عقل هیولائی، قوه این مرتبه است. پس رابطه عقل بالملکه و هیولائی رابطه ملکه و عدم ملکه است. [۵]
فیاضی، غلامرضا، تعلیقات بر نهایه الحکمه، ج۴، ص۹۷۰، قم، نشر موسسه امام خمینی رحمةاللهعلیه ، ۱۳۸۳ش، چ دوم.
یا بدین خاطر است که معقولات بدیهی برای نفس آماده گشته و استعداد انتقال از آنها به معقولات نظری در نفس ملکه شده است: مانند افرادی که حرفه و صنعتی در ایشان ملکه شده است و کارها را راحت و بی مشقت انجام میدهند. [۶]
ملاصدرای شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج۳، ص۴۳۰، قم، نشر مصطفوی، ۱۳۶۸ش، چ سوم.
۳ - مبتکر تقسیم عقلتقسیم عقل به عقل نظری و عملی از ابتکارات ارسطو میباشد و اسکندر افریدوسی به نقل کندی، عقل نظری را به چهار قسم هیولائی، بالملکه، بالفعل و مستفاد تقسیم نموده است. [۷]
سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۲۸۶.
[۸]
مطهری، شرح الهیات شفا، ج۲، ص۳۴۲.
برخی نیز معتقدند که ارسطو عقل را به سه بخش هیولائی، بالفعل و فعال تقسیم کرده و فارابی عقل مستفار را به آن اضافه نموده است. پس از آن، فلاسفه متاخر چون دیدند مقسم این تقسیم، عقل انسان است و عقل فعال از مجردات است و در سلسله عقول طولی قرار دارد و عقل دهم نزد مشائیون است، عقل فعال را خارج نموده و عقل بالملکه را در این تقسیم داخل نمودهاند. [۹]
مومن، محمدمهدی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۵۳، نشر موسسه معارف اسلامی، ۱۴۲۳ق، چ اول.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقل بالملکه». |